وبلاگ

چگونه هوش سازمانی مزیت رقابتی ایجاد می کند؟

شطرنج

در این مقاله می خوانیم:

_مفهوم هوش سازمانی

_مولفه های اساسی هوش سازمانی

_فرآیند هوش سازمانی

_ابعاد هوش سازمانی

_چگونه هوش سازمانی مزیت رقابتی ایجاد می کند؟

 

 

هوش سازمانی یعنی ظرفیت یک سازمان برای ایجاد دانش و استفاده از آن برای وفق یافتن با محیط یا بازار از لحاظ استراتژیک.

ویلیام هلال

 

مقدمه

افرادی که با فضای کسب و کار در جهان به شدت رقابتی امروز آشنایی دارند، به خوبی می دانند که سازمان ها به طور چشمگیری درحال تغییر هستند. این مسئله، باعث شده است که تمامی سازمان ها در فضایی متفاوت با قبل قرار بگیرند. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که، کدام سازمان ها در عرصه رقابت باقی می مانند و همواره پیشرفت می کنند؟ با اطمینان می توان گفت کسب و کارهایی که با مفاهیم جدید سازمانی آشنا و همچنین، خود را با آن تطبیق می دهند، موفق تر خواهند بود. هدف از این مقاله آشنایی شما با یکی از این مفاهیم مهم یعنی هوش سازمانی است که با آموزش و بکارگیری آن می توانید سازمان خود را با محیط یا بازار کنونی وفق دهید.

 

مفهوم هوش سازمانی

هوش سازمانی (Organizational Intelligenceیا (OIبه معنای توانایی سازمان در ایجاد دانش مرتبط با هدف خود است. بعبارت دیگر، هوش سازمانی به عنوان ظرفیت یک سازمان در ایجاد قدرت ذهنی و تمرکز بر آن، درجهت رسیدن به رسالت سازمان تعریف می شود. با داشتن هوش سازمانی مرتبط، ارزش بالقوه زیادی برای سازمان ها به وجود می آید؛ همچنین، سازمانها نقاط قوت و ضعف خود را متوجه می شوند.

 

مولفه های اساسی هوش سازمانی

هوش سازمانی دارای 5 مولفه اساسی می باشد:

1.حافظه سازمانی: بیانگر توانایی نگهداری وقایع، موقعیت ها، رفتارهای موفق و ناموفق و توان جمع آوری آن ها در صورت نیاز است.

2.دانش سازمانی: شامل توانایی های سازمان برای درک و فهم و تفسیر است که سازمان را قادر می سازد بر اصول و مبانی خود تمرکز کند.

3.یادگیری سازمانی: به عنوان توانایی استفاده مناسب از دانش ذخیره شده در حافظه سازمانی و همچنین، یادگیری بر مبنای تجربه کسب شده در گذشته تعریف می شود.

4.ارتباطات سازمانی: این ارتباطات حاصل تبادل داده ها، اطلاعات و دانش میان افراد درون و بیرون سازمان است.

5.نتیجه گیری سازمانی: این مورد شامل غلبه بر مشکلات سازمان و حل آن ها است.

 

 

فرآیند هوش سازمانی

فرآیند هوش سازمانی یک فرآیند پویا و تعاملی است. این فرآیند به تصمیم گیری مدیران سازمان کمک می کند و دارای 4 مرحله است:

1.برنامه ریزی: این مرحله در شروع و پایان فرآیند هوش سازمانی انجام می شود. در ابتدا، درخواست‌ها و سوالات مدیران تصمیم‌گیر مطرح می شود و برای پاسخ به سوالات برنامه‌ریزی شروع می شود. بعبارت دیگر، در اين مرحله نيازسنجی مديران جهت تصميم‌گيری آن ها انجام می شود و شاخص‌های مورد نظر شناسايي و تعريف می‌گردند و برنامه‌ريزی جهت پاسخگويي به آن ها صورت می‌گیرد.

 

2.جمع آوری اطلاعات از پایگاه اطلاعاتی: در این مرحله اطلاعات از پایگاه‌ ها و منابع اطلاعاتی جمع‌آوری می شوند. این اطلاعات داده‌های خام هستند و باید پردازش شوند، در غیر این صورت مفید نخواهند بود.

 

3.پردازش اطلاعات: در این مرحله داده‌های خام پردازش می شوند؛ بعبارت دیگر، روابط بین آن‌ها شناسایی شده و به آنالیز این اطلاعات پرداخته می شود و در نهایت قابل استفاده برای سازمان خواهند شد. همچنین، این مرحله شامل مراحل استخراج داده ها، تبدیل داده ها و بارگذاری آن ها می‌باشد.

 

4.تولید اطلاعات: در این مرحله با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته و داده‌های پردازش شده،. پاسخ های هوشمندانه‌ای برای سؤالات مدیران تولید می شود که این پاسخ ها در قالب های گوناگون ازجمله گزارشات، جداول و نمودارها منتشر می‌ شود و تغییر سؤالات و یا بررسی موضوع از زوایای دیگر، باعث تکرار چرخه این فرآیند می شود.

 

 

ابعاد هوش سازمانی

از دیدگاه آلبرخت هوش سازمانی دارای 7 بعد می باشد:

1.چشم انداز استراتژیک: هر سازمانی نیازمند به یک اصل و مفهوم و یا تعریفی از آنچه به دنبال ارضای آن است، می باشد؛ بعبارت دیگر، چشم انداز استراتژیک (چشم انداز راهبردی) به قابلیت بیان هدف سازمان و فلسفه وجودی آن گفته می شود.

 

2.سرنوشت مشترک: تمام افراد سازمان از جمله عوامل ذی نفع (مثل تامین کنندگان و شرکا) باید بدانند که رسالت آن ها چیست؛ بعبارت دیگر، باید با ماموریت سازمان و هدف آن آشنایی کامل داشته باشند.

 

3.میل به تغییر: تغییر بیانگر چالش ها و موقعیتی برای تجربیات جدید و مهیج است؛ علاوه بر آن، شانسی برای رسیدن به چیزی نو و جدید می باشد. اشتیاق به تغییر نیازمند این است که آنقدر هوشیار باشیم که بتوانیم انواع تغییرات را با اهداف استراتژیک تطبیق دهیم.

 

4.اتحاد و توافق: وجود این عنصر برای سازمان ضروری است؛ زیرا بدون وجود یک سلسله قوانین، هر سازمانی برای ادامه کار خود دچار مشکل می شود. پس افراد سازمان باید یک مجموعه قوانین برای ارتباط با یکدیگر وضع کنند و برای انجام مشاغل و مسئولیت ها در سازمان، تقسیم کار کنند. در نهایت، افراد باید دست به دست هم دهند تا بتوانند رسالت سازمان را به پایان برسانند.

 

5.روحیه: به این معناست که رضایت برای انجام کاری بیش از استانداردهای تعیین شده آن باشد. به عنوان مثال، تمایل بیش از انتظار کارکنان در توزیع، مصداقی از روحیه بالاست؛ به این خاطر که آن ها موفقیت خود را در گرو موفقیت سازمان می دانند.

 

6.کاربرد دانش: فعالیت هر سازمان شدیدا” به داده ها، اطلاعات، دانش کسب شده و همچنین، تصمیم گیری های درست آنی، وابسته است.

 

7.فشار عملکردی: اینکه مدیران و متخصصان اجرایی سازمان از عملکرد و اهداف راهبردی سازمان مطلع باشند، به تنهایی کفایت نمی کند. در یک سازمان هوشمند هرکس باید خودش دارای گزاره ای برای عملکرد باشد، یعنی آگاه باشد که به چه باید برسد.

 

 

چگونه هوش سازمانی مزیت رقابتی ایجاد می کند؟

با توجه به استراتژی های عمومی پورتر می توان برای سازمان خود مزیت رقابتی ایجاد کرد. یکی از این استراتژی ها شامل رهبری در هزینه ها است. با آموزش و بکارگیری هوش سازمانی می توان هزینه های مختلف سازمان را کاهش داد مانند هزینه های دستمزد، هزینه‌های کسب دانش، هزینه های تحقیق و توسعه و هزینه‌های حمل و نقل. اگر سازمانی این استراتژی را به درستی اجرا کند، این کار بر کل سازمان تاثیر می گذارد؛ زیرا باعث بهره وری بیش تر سازمان، کاهش هزینه های نگهداری و مشارکت کارکنان در راستای رهبری هزینه ها می شود. به علاوه، یکی دیگر از استراتژی های پورتر جهت ایجاد مزیت رقابتی، استراتژی تمایز است؛ هوش سازمانی باعث تمایز شما از رقبا می شود. درنتیجه، مزیت رقابتی پیدا می کنید.

 

 

نتیجه گیری

باتوجه به مواردی که درمورد هوش سازمانی بیان شد، در می یابیم که سازمان ها به کمک هوش سازمانی می توانند به کاهش هزینه ها و افزایش کارایی خود دست یابند. در نتیجه، می توانند مزیت رقابتی کسب کنند و از رقبایشان پیشی بگیرند. سخن آخر اینکه هوش سازمانی باید مورد توجه مدیران سازمان ها واقع شود؛ به این معنی که در سازمان هایشان تک تک ابعاد هوش سازمانی را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. این موضوع باعث ارتقای زیر سیستم هوش سازمانی می شود که برای تبدیل به یک سازمان با هوش سازمانی بالا، مورد نیاز است.

 

 

منابع

_الهیان و ابراهیم زواری، علی و محمد. مقاله هوش سازمانی؛ خاستگاه هوش کسب و کارhttp://ensani.ir/

_ملک زاده، غلامرضا. مقاله هوش سازمانی؛ ابزاری قدرتمند در مدیریت شرکت های دانش محور. www.sid.ir

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید